سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هفته اول به صورت خلاصه:)

روز اول مدرسه یعنی شنبه تا تونستم مسخره لباساشون کردم هی میخندیدم و میگفتم هووووووووووووی دوم دبیرستان و قرمز؟جالب بود

هی بهشون میگفتم وای دیشداشه اقام این رنگی بود یادش بخیرجالب بود

آقا مادر الی اومد دم در گفت زشته اینقدر نخندید بیایید برید تو اونجا مسخره هم کنید ما هم پررو رفتیم داخل

کل خونه الی اینا رو دید زدمپوزخند

بعد رفتیم مدرسه و رفتیم طبقه ی بالا کیفم پوکید یاسی این شکلی شده بود

حالا الی اروم میخندید که مثلا من ناراحت نشم

خلاصه رفتیم پایین چون کلاسمون پایین بود شیوا رو دیدیم پریدم بغلش برگشت گفت:دلم برات تنگ شده بود

من:وظیفتهشوخی

دبیر جغرافیامون اومد تو کلاس و بعد احوالپرسی گفت:واقعا خجالت داره تو آبادان مدرسه شما داخل شرارت و کتک کاری نفر اوله

وقتی فیلم دعواتون رفت اداره بعضی از دبیرهای مدارس پسرونه گفتن که اینا چین؟پسرا از اینا خیلی بهترن

من و دوستام:آخ جووووووووووووون آخرش معروف شدیم و رتبه اوردیم

دبیرمون:آخ جون؟هیچ معلمی حاضر نیست بیاد این جا بهتون درس بده آخه میگن احترام دبیراتون رو نگه نمیدارید

شانس زد یکی از همون بچه هایی که پارسال تو دعوا بود در زد اومد تو

دبیرمون:به به دختر خوب مدرسه ................

تا دختره رفت دستمو به معنای اجازه بلند کردم

دبیرمون بفرما

من:مگه شما تازه گفتید که دعوای پارسال آبروی مدرسه ی مارو برده؟

-:آره خب

-:این دختره تو همون دعواهه نقش اصلی رو داشت چطوری الان شده دختر خوب مدرسه ی ما؟

دبیرمون یه نیشخند زد و ساکت شد و کل بچه های کلاس میخندیدن

خب سه شنبه هم با دبیر عربیمون خانم قربانی کلاس داشتیم

مونا هی مزه میریخت ماهم میخندیدم یه دفعه معلمه بهم گفت برم پای تخته

من:واس چی؟

-:از من سوال نپرس فقط بیا پای تخته

منم اروم اداشو دراوردم که شیوا خنده اش گرفت

رسیدم پای تخته ماژیک رو بهم داد گفت درس بدم

قیافه من دیدنی شد خخخخخخخخخخخخخ گفتم بلد نیستم

گفت وقتی حرف میزنی پس حتما بلدی

-:حرف نزدم خندیدم

-:همونه

-:فرق داره

-:حالا هرچی اینا مال پارساله باید بلد باشی

_:شما ازم بپرس دیروز نهار چی خوردی یادم نمیاد چه برسه به عربی پارسال

-:پس چرا میای مدرسه؟من چرا باید بهت درس بدم وقتی فردا یادت میره و.............

منم بی تفاوت به خانم داشتم برای مونا و الی و شیوا شکلک در میوردم و اونا میخندیدن

-:ماژیک رو بده

-:برم بشینم؟

-:اگر بلدی درس بده والا برو بشین من با نیش باز رفتم نشستم هرکاری میکرد ماژیک نمینوشت اخه از وقتی ماژیک رو داد دستم تا وقتی غرهاش تموم شد سرش باز بود خخخخخخخخخخخخخ

پنجشنبه هم دبیر جامعه شناسی و اقتصادمون یکی بود

داشت درس اقتصاد میداد که گفت:اقتصاد رشته ایه که فقط باکلاس ها با ضریب هوشی بالا میرن سمتش

من:خانم اینا رو بیخیال درآمدش چطوره؟

خانممون شروع کرد به خندیدن دلیلشم نمیدونم بعد گفت:درآمدش عالیه پول پرستیا

زنگ که خورد ازش پرسیدم:درآمد افسری بیشتره یا اقتصاد؟

دبیرمون:دنبال پول نباش برو دنبال علاقه ات

من:هرجا پول بیشتر باشه علاقه ما هم همون جااست مگه نه شیوا؟شیوا بدبخت همه اش میخندید با کله تایید کرد که آره

یه جای درسمون درمورد معلولیت بود

دبیرمون معلولیت یعنی چی؟

من تو گوش شیوا:شما از بس داری فک میزنی الان اعصاب من معلول شده اینم تعریفش

مونا:خانم اجازه؟الان شما داری به ما درس میدی یعنی ما معلولیم؟

دبیرمون با خنده آره تقریبا

ما نــــــــــــــــــــــــــــــــــــه خانم فقط مونا معلوله

دبیرمون من که میدونم شما منظورتون چه نوع معلولیتی رو میگید و میخندید ولی باید باهاتون ساختپوزخند